
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۵۴۵
۱
ذاب قلبی من اشتیاق لقاک
حسرت وصل میبریم بخاک
۲
بر سر آتش تو میسوزیم
در هوای تو میشویم هلاک
۳
چون ضروریست سوختن ما را
احرق ارواحنا بنار هواک
۴
میدهیم از پی صال تو جان
اهدانا ربنا سبیل رضاک
۵
گر تو خواهی که ما هلاک شویم
جان فشانیم از برای هلاک
۶
دوست خواهد چه سوزش و شورش
من و سوز درون و سینه چاک
۷
دل و جان پاک کردم از اغیار
پاک باید رود به عالم پاک
۸
ز آتش عشق گر بسوزد فیض
گم شو از بحر کوخس و خاشاک
نظرات