فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۵۶

۱

در وصل تو میزنند احباب

تاب هجران نماندشان بشتاب

۲

بی تو جان تا بکی تواند زیست

دل بیچاره چند آرد تاب

۳

بنماآفتابرا بسی ابر

بگشا از جمال خویش نقاب

۴

تا بمانند عاقلان حیران

خشک مغزان شوند اولواالالباب

۵

پیشوایان شوند تازه مرید

شیب را نو کنند عهد شباب

۶

بنده و خواجه در هم آمیزند

یتفانی العبید فی الارباب

۷

باخودآیند بیخودان هوا

هوشیاران شوند مست و خراب

۸

نه بصر ماند از اولوا الابصار

نه ادب آید از اولوا الالباب

۹

اینچنین روزی ار شود روزی

لیس فیض یری والااصجاب

تصاویر و صوت

نظرات