فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۵۸۲

۱

تا بعشق تو جان و دل بستم

رستم از خویش و با تو پیوستم

۲

تا بروی تو چشم بگشادم

کافرم گر بغیر دل بستم

۳

تا بدیدم گشایش لطفت

بر دل انوار قهر را بستم

۴

مزهٔ قهر یافتم در لطف

لطف در قهر هم مزیدستم

۵

هوشیارم کنی گه مستی

هم ز تو هوشیار و هم مستم

۶

تو همانی که بودی از اول

من دم تو بکهنه پیوستم

۷

هستی تو بذات تو قایم

من دمی نیستم دمی هستم

۸

تو بلندی ز خویشتن داری

من بتو عالی و بخود پستم

۹

فیض در کفر دید ایمان را

تا که زلفت فتاد در شستم

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۲۷۹

نظرات