فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۶۰

۱

گرنکندی بسته ماند اینجا دلت

تو بمانی بیدل آنجا در عذاب

۲

حسرتی ماند بدل آنرا که داد

دل بچیزی گر نشد زان کامیاب

۳

هست دنیا چون سرابی تشنه را

تشنه کی سیراب گردد از سراب

۴

آیدت هر دم سرابی در نظر

سوی آن رانی بتعجیل و شتاب

۵

آن نباشد آب و دیگر همچنین

هرگز از دنیا نگردی کامیاب

۶

خل غیرالله اقبل نحوه

هر چه بینی غر حق زان رو بتاب

۷

ددر را بگذار و صافی را بگیر

بگذر از قشر ای دل و بستان لباب

۸

تا شوی با جان عالم متصل

تا شوی از روح عالم کامیاب

۹

گفت با تو فیض اسرار سخن

فهم کن والله اعلم بالصواب

تصاویر و صوت

نظرات