فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۶۱۲

۱

ز تو ای گشاد دلها همه کار بسته دارم

ز تو ای دواء و درمان دل و جان خسته دارم

۲

بامید آنکه شاید بهوای تو ببندم

همه تار و پود خود را ز جهان گسسته دارم

۳

نه نگاه نیم مستت دل من بجا گذارد

نه ز بند شست زلفت سر موی رسته دارم

۴

همه رنج و محنت و غم همه درد و سوز و ماتم

سپه بلای عشقت بدلم نشسته دارم

۵

بتو بسته‌ام دلی را که شکسته است صد جا

بپذیر عذرم ای جان که شکسته بسته دارم

۶

بشکیب تا بسوزد دل و جان در آتش او

دل و جان چسودای فیض که ز غیر رسته دارم

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۳۳۳

نظرات