
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۶۴۹
۱
از برکات حسن تو جذب مراد میکنم
یاد خدای آیدم چون ز تو یاد میکنم
۲
جلوه کنی چو بر دلم قیمت جلوه ترا
نیست همین که جان دهم بکله مراد میکنم
۳
قبله جانم آن جمال هم بوصال و هم خیال
غم بدلت چو میرسد هم بتو شاد میکنم
۴
کار چو تنگ میشود بر دل و جانم از جهان
روی شکفتهٔ تو یاد بهر گشاد میکنم
۵
مونس و یار من توئی مصلح کار من توئی
کار مرا بمن ممان زانکه فساد میکنم
۶
نامه چه میفرستمت باد صبا چو میوزد
جان بمشایعت روان از پی باد میکنم
۷
در صفت تو جان من شعر چهسان توان نوشت
فیض ز خویش میرود چون ز تو یاد میکنم
نظرات