
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۶۶۶
۱
دل میکنمت فدا و جان هم
از تست اگر چه این و آن هم
۲
دل را بر تو چه قدر باشد
یا جان کسی و یا جهان هم
۳
بر روی زمین ندیده چشمی
ماهی چو زتو بر آسمان هم
۴
در ملک و ملک نظیر تو نیست
در هشت بهشت جاودان هم
۵
جائی که نهی تو پای آنجا
ما سر بنهیم و قدسیان هم
۶
مهمان شوی ار شبی مارا تو
دل پیش کشم ترا و جان هم
۷
تا بر سر خوان به جز تو نبود
مهمان باشی و میزبان هم
۸
گم گشتهٔ وادی غمت را
بینام بمان و بینشان هم
۹
فیض از تو و جان و دل هم از تو
این باد فنای تو و آن هم
تصاویر و صوت

نظرات