
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۶۷۰
۱
اگر بدیم و گر نیک خاکسار توایم
فتاده بر ره تو خاک رهگذار توایم
۲
بلندی سرما خاکساری در تست
بنزد خلق عزیز بم از آنکه خوار توایم
۳
توئی قرار دل ما اگر قراری هست
و گر قرار نداریم بیقرار توایم
۴
بسوی تست بهر سو که میکنیم سفر
بهر دیار که باشیم در دیار توایم
۵
اگر اطاعت تو میکنیم مخلص تو
و گر کنیم گناهی گناه کار توایم
۶
بهر چه در دل ما بگذرد تو آگاهی
اگر ز خلق نهانیم آشکار توایم
۷
ز کردهای بد خویشتن بسی خجلیم
بپوش پردهٔ عفوی که شرمسار توایم
۸
اگر چه نامه سیاهیم از اطاعت تو
چو فیض دشمن دیویم و دوستدار توایم
۹
بگوش هوش شنیدم که هاتفی میگفت
غمین مباش که ما یار غمگسار توایم
نظرات