فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۶۸

۱

تن خاک راه دوست کنم حسبی الحبیب

جان نیز در رهش فکنم حسبی الحبیب

۲

چون عشق در سرای وجودم نزول کرد

از خویشتن طمع بکنم حسبی الحبیب

۳

دل سوخت چون در آتش سودای عشق او

جان هم در آتشش فکنم حسبی الحبیب

۴

چون ناصر من اوست چو منصور میروم

خود را بدار عشق زنم حسبی الحبیب

۵

حلاج عشق چون بزند پنبهٔ تنم

بر دست و بازوی که تنم حسبی الحبیب

۶

مهرش چو ذره ذره کند پیکر مرا

من در هواش رقص کنم حسبی الحبیب

۷

دل بر کنم چو فیض زبود و نبود خویش

بر هر چه رای اوست تنم حسبی الحبیب

تصاویر و صوت

نظرات