فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۷۱۰

۱

در دل هر ذره مهر جان ما دارد وطن

میکشد بهر گل جان خارهای جور تن

۲

اینجهان و آنجهان از جان گریبان چاک کرد

تا دهد جا جان ما را در درون خویشتن

۳

هر که قدر جان پاک ما شناسد چون ملک

سجده آرد جان ما را ز آنکه شد جانرا وطن

۴

خاک ما دارد شرف بر جان ابلیس لعین

ز آنکه این تن داد حق را آن ز حق دزدید تن

۵

نور حق پنهان شد اندر خاک از چشم عدو

نور آتش دید در خود گفت کی باشد چومن

۶

اجر چندین ساله طاعت رفت از دستش برون

چونکه پا بیرون نهاد از انقیاد ذوالمنن

۷

چون حسد برد و تکبر کافر شد رجیم

در پناه حق گریزای فیض زین دو همچو من

۸

سعیها دارد بسی ابلیس در اهلاک ما

تاتوانی سعی میکن در نجات خویشتن

تصاویر و صوت

نظرات