فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۷۲۱

۱

نیست چو من واپسی در همه واپسان

چو نیست من بیکسی در همه بیکسان

۲

واپسی من ببین بیکسی من ببین

همرهیت کرده پس پیشروان واپسان

۳

هم تو دهی نعمت و هم تو تمامش کنی

ره تو نمودی مرا هم تو بمنزل رسان

۴

در همه دیدم بسی هیچ ندیدم کسی

کرد روانم ملول دیدن این ناکسان

۵

نیست درین دیر کس تا شودم هم نفس

همنفس من تو باش ای تو کس بیکسان

۶

تا که نمیرد دلم از نفس سرد غیر

نفخهٔ گرم از دمت دم بدمم میرسان

۷

غیر خدا هیچکس مونس جان تو نیست

دست توقع بکش فیض ز خیر کسان

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۳۵۶

نظرات