
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۷۳
۱
یک نظر مستانه کردی عاقبت
عقل را دیوانه کردی عاقبت
۲
با غم خود آشنا کردی مرا
از خودم بیگانه کردی عاقبت
۳
در دل من گنج خود کردی نهان
جای در ویرانه کردی عاقبت
۴
سوختی در شمع رویت جان من
چارهٔ پروانه کردی عاقبت
۵
قطرهٔ اشک مرا کردی قبول
قطره را در دانه کردی عاقبت
۶
کردی اندر کلّ موجودات سیر
جان من کاشانه کردی عاقبت
۷
زلف را کردی پریشان خلق را
خان و مان ویرانه کردی عاقبت
۸
مو بمو را جای دلها ساختی
مو بدلها شانه کردی عاقبت
۹
در دهان خلق افکندی مرا
فیض را افسانه کردی عاقبت
نظرات
خسرو
محمد
محمد غافری
علی عطارنژاد
شیدا
ابوتراب. عبودی