
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۷۴۰
۱
رای فرزانه چو باشد رخ خوبان دیدن
شادی هر دو جهان در غم اینان دیدن
۲
توبه از زهد و ریا کردن و می نوشیدن
در خرابات مغان جلوهٔ ایمان دیدن
۳
رقم عیش از آن صفحهٔ عارض خواندن
حال آشفته در آن زلف پریشان دیدن
۴
کردم از پیر سؤالی ز جمال ازلی
میتوان گفت در آئینه خوبان دیدن
۵
هرکجا حسن و جمالیست ز جانان عکسیست
جان در آن عکس تواند رخ جانان دیدن
۶
نیست پنهان ز نظر صورت خوب تو مرا
هست یکسان چه بوصل و چه بهجران دیدن
۷
چند زین گفتن بیهوده خمش کن ای فیض
هست موقوف خموشی رخ جانان دیدن
نظرات