
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۷۴۷
۱
خدایا مرا از من آزاد کن
ضمیرم بعشق خود آباد کن
۲
سرم را بیاد خودت زنده کن
روان مرا منبع یاد کن
۳
بروی خودت باز کن دیدهام
دلم را بنظارهات شاد کن
۴
خرابم کن از مستی و بیخودی
وجودم بویرانی آباد کن
۵
بفردوس اعلام راهی نما
بعلم لدنیم ارشاد کن
۶
درونم باسرار معمور دار
برونم بطاعات آباد کن
۷
ز شیطان و نفسم پناهی بده
ز جور اعادیم آزاد کن
۸
بس اندوه و غم بر سر هم نشست
گشادی بده سینه را شاد کن
۹
بود فیض دربند خود تا بکی
خدایا دلی از من آزاد کن
نظرات