
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۷۶۷
۱
باز آی جان من و جانان من
داغ عشقت تازه شد بر جان من
۲
عشق شورانگیز عالم سوز باز
آتش اندازد بخان و مان من
۳
غمزهٔ شوخ بلای مست تو
شد دگر بر همزن سامان من
۴
آن نگاه دلفریبت تازه کرد
در دل من درد بیدرمان من
۵
تیر مژگانت بلای دین و دل
کرد صد جا رخنه در ایمان من
۶
آتش عشق رخت بالا گرفت
شعله زن شد در درون جان من
۷
از می لعل لبت جامی بده
آب زن بر آتش سوزان من
۸
یا بسوز از من به جز نقش خودت
وارهان این مرا از آن من
۹
صد هزاران آفرین بر جان عشق
کو نهاد این داغها بر جان من
۱۰
باقی آن آفرین بر جان فیض
گر نگوید این من یا آن من
تصاویر و صوت

نظرات