
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۷۸۳
۱
بنشین سرو روانم بنشین
بنشین راحت جانم بنشین
۲
بنشین مونس دیرینه من
بنشین تازه جوانم بنشین
۳
بنشین مایهٔ آشفتگیم
بنشین امن و امانم بنشین
۴
بنشین کفر من و ایمانم
بنشین نار و جنانم بنشین
۵
بنشین مکسب و سودا گریم
بنشین سود و زیانم بنشین
۶
بنشین حاصل و محصول دلم
بنشین جان و جهانم بنشین
۷
دل ز من بردی و جان میخواهی
ای بقربان تو جانم بنشین
۸
ای تو در جان و دلم جا کرده
وی تو عمر گذرانم بنشین
۹
بنشین تا بخود آید دل فیض
تا که جان بر تو فشانم بنشین
نظرات