فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۸۰۲

۱

تا بکی در مقام نازی تو

چه شود گر بما بسازی تو

۲

حسن رویت ز عشق دارد ساز

از چه با عاشقان نسازی تو

۳

دست پرورد عشقبازی ما

نشود گر بما نبازی تو

۴

ز آینه عشق ما نمود رخت

سزد الحق بما بنازی تو

۵

در تو یکذره از حقیقت نیست

پای تا سر همه مجازی تو

۶

مینوازش بلطف خود گاهی

گرچه از فیض بی‌نیازی تو

۷

مردم از غم سحر نخواهی شد

شب هجران چه بس درازی تو

تصاویر و صوت

نظرات