
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۸۰۴
۱
بر من نیستی کجائی تو
ای که یکجا دمی نیائی تو
۲
آتش هجر تو کبابم کرد
سوختم این چنین چرائی تو
۳
ای سراپا چنانکه میباید
وی که هستی چنانکه بائی تو
۴
نیک محبوب دلربائی لیک
بیوفائی عجب بلائی تو
۵
گل نچینند عاشقان ز درخت
ای ز خود بیخبر کرائی تو
۶
گرچه من نیستم سزای تو لیک
بیوفائی عجب بلائی تو
۷
فیض دیوانه میکند فریاد
بر من نیستی کجائی تو
تصاویر و صوت

نظرات