
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۸۰۵
۱
ای گل چه گلی مانا از گلشن هوئی تو
چشمت مرساد از کس هی هی چه نکوئی تو
۲
یا رب چه جمالست این یا رب چه کمالست این
از توبه نپرسد کس هم خود نه بگوئی تو
۳
چشمم نگران سویت دل میتپد از خویت
ای روی چه روئی تو ای خوی چه خوئی تو
۴
من میشنوم بوئی از حلقه گیسوئی
کز دست بِبُردَستم ای بوی چه بوئی تو
۵
یا رب ز چه می بود آنک ایزد بسبویت کرد
مست عجبم کردی آیا چه سبوئی تو
۶
گشتم ز میت چون مست خود کوزهٔ من بشکست
وانگاه نظر کردم دیدم همه اوئی تو
۷
ای فیض مکن اسرار نزد کر و کور اظهار
چون گوشی و هوشی نیست بیهوده چگوئی تو
نظرات