
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۸۲۰
۱
ز شر دیو بدرگاه ما بیار پناه
بآب مغفرت ما بشوی لوث گناه
۲
بهر طرف بمپوی و ز دیو راه مجوی
ز ما چو دور شوی یکقدم شوی گمراه
۳
گر آرزوت شود رفعت شهنشاهی
بیا جبین مذلت بنه بدین درگاه
۴
بنال بر در ما تا بجوش آید رحم
بزار بر در ما تا بروید اشک گیاه
۵
بگیر توشهٔ تقوی برای راه نجات
ز حرص گیر کنار و بزهد آر پناه
۶
طمع مکن ز کسی و مشو ذلیل خسی
ز فضل ما بطلب هرچه باشدت دلخواه
۷
کمر بخدمت ما بند روز و شب از جان
بهرچه امر کنیمت بگوی بسمالله
۸
بهر دری که بخوانیم از آن درآ بر ما
بهر درت که نمائیم پیش گیر آن راه
۹
نجات خویش ز غرقاب جهل خواهی فیض
بجان نصیحت پروردگار دار نگاه
نظرات