
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۸۴۴
۱
ز هرچه آن غیر یار استغفرالله
ز بود مستعار استغفرالله
۲
دمی کان بگذرد بی یاد رویش
از آن دم بیشمار استغفرالله
۳
زبان کان تر بذکر دوست نبود
ز سرش الحذر استغفرالله
۴
سر آمد عمر و یکساعت ز غفلت
نگشتم هوشیار استغفرالله
۵
جوانی رفت پیری هم سر آمد
نکردم هیچ کار استغفرالله
۶
نکردم یک سجودی در همه عمر
که آید آن بکار استغفرالله
۷
خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم
از آنها الفرار استغفرالله
۸
ز کردار بدم صد بار توبه
ز گفتارم هزار استغفرالله
۹
شدم دور از دیار یار ای فیض
من مهجور زار استغفرالله
نظرات
امین