فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۸۹۶

۱

ای معدن دلداری جز تو که کند یاری

ای مشتری زاری جز تو که کند یاری

۲

در راه تو میپویم یاری ز تو میجویم

خالق توئی و باری جز تو که کند یاری

۳

افغان کنم و زاری شاید که تو رحم آری

بر رحم نمی‌یاری جز تو که کند یاری

۴

جانرا بغمت بستم جان را بتو پیوستم

ای منبع غمخواری جز تو که کند یاری

۵

بر خاک درت گریم افزون ز سحاب و یم

گر تو نخری زاری جز تو که کند یاری

۶

از در گهت ای دلدار محروم مرانم زار

گر تو کنیم خواری جز تو که کند یاری

۷

فیض آمده با عصیان دارد طمع غفران

ستاری و غفاری جز تو که کند یاری

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۴۰۶

نظرات