
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۹۰
۱
کعبهٔ وصل تو پناه منست
طاق ابروت قبله گاه منست
۲
چشم فتان مست خونریزت
خود زبیداد خود پناه منست
۳
خود ره لشگر غمت دادم
غارت خان و مان گناه منست
۴
بنگاهی اگر خراب شدم
چشم مست تو عذرخواه منست
۵
شد دلم خون زروی گلگونت
اشک خونین من گواه من است
۶
روی و راه دگر نمیدانم
لطف و قهر روی و راه منست
۷
فیض روز تو هم تیره از آنست
بخت من هم سیه ز آه منست
نظرات