فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۹۰۶

۱

بکوش ایجان خدا را بنده باشی

برین در همچو خاک افکنده باشی

۲

جهان ظلمت فنا آب حیاتست

بنوش این آب تا پاینده باشی

۳

بجد و جهد میجو تا بیابی

اگر جوینده یابنده باشی

۴

نتابد بر دلت نور هدایت

تو تا از کبر و کین آکنده باشی

۵

ترا رسم خداوندی نزیبد

بزیب بندگی زیبنده باشی

۶

نشاید بندگی با خود پرستی

ز خود تا نگذری کی بنده باشی

۷

ز دیده اشک می افشان و میسوز

که تا چون شمع افروزنده باشی

۸

بدلسوزی و سربازی و خنده

توانی شمع سان پاینده باشی

۹

بآب معرفت گر پروری جان

بمیرد هر دلی تو زنده باشی

۱۰

ندارد قیمتی جز زنده عشق

بعشق ارزنده ارزنده باشی

۱۱

هم اینجا در بهشت جاودانی

اگر دلرا ز دنیا کنده باشی

۱۲

ززیب این جهان گر بر کنی دل

بزیب آنجهان زیبنده باشی

۱۳

در اینجا گر بحال خود بگرئی

در آنجا در خوشی و خنده باشی

۱۴

جهانرا جان توانی شد بدانش

چرا از جاهلی خربنده باشی

۱۵

توانی خواجهٔ کونین گردید

اگر ای فیض حق را بنده باشی

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۴۱۵

نظرات

user_image
نستوه
۱۳۹۷/۰۵/۱۱ - ۰۴:۳۰:۲۱
در مصرع 2 بیت 3 جوینده صحیح نیست، جوینده ای درست است.