فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۹۱۳

۱

نکنی گر تووفا حسبی الله کفی

ورنهی روبجفا حسبی الله کفی

۲

قدتو نخل بلند بر آن شکروقند

نکنی گر تو عطا حسبی الله کفی

۳

چو برویت نگرم حق بودش در نظرم

نیم از اهل هو احسبی الله کفی

۴

گاه زخمی می زنم گاه مرهم می نهم

تاچه راخواست خداحسبی الله کفی

۵

از تو درد و تو دوا از تو رنج تو شفا

حق چنین ساخت تراحسبی الله کفی

۶

سرنهم بر درتو جان نهم بر سر تو

تا شوم از شهدا حسبی الله کفی

۷

دل من بسته تو جان من خستهٔ تو

نکنی گر تو دوا حسبی الله کفی

۸

مانده از من نفسی میروم سوی کسی

تا رهم از من و ما حسبی الله کفی

۹

از تو کام ار نبرم ره دیگر سپرم

یار فیض است خدا حسبی الله کفی

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۵۰

نظرات