فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۹۳۸

۱

خوشا فال آن کو دوچارش شوی

خوشا ‌حال آنکو نگارش شوی

۲

خوش آن بیدلیرا که پرسش کنی

خوش آن بی کسیرا که یارش شوی

۳

خوش آشفته‌ایرا که آئی برش

قرار دل بی‌قرارش شوی

۴

شفا یابد آن دردمندی که تو

انیس دل سوگوارش شوی

۵

خوشا روز آن عاشق زار، تو

شبی آئی و در کنارش شوی

۶

چه بیخود شود از لب و چشم تو

تو هوش دل هوشیارش شوی

۷

شوی گاه خورشید روز خوشش

گهی شمع شبهای تارش شوی

۸

کند فیض چون جان بقربان تو را

خوش آنکو تو شمع مزارش شوی

۹

چه می‌آئی ایجان درین خاکدان

خوشا حال تو گر نثارش شوی

تصاویر و صوت

نظرات