فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۹۵۰

۱

گل از رخ تو وام کند زیبائی

سرو از قد تو کسب کند رعنائی

۲

نرگس بود از چشم خوشت تازه و تر

شمشاد ز بالات کند بالائی

۳

از پرتو روی تو بود مه روشن

خورشید بنور تو کند بینائی

۴

آهوی ختن ز گیسویت مشگ برد

عنبر گیرد ز زلف تو بویائی

۵

شوری ز لبت نمک کند در یوزه

دندان تو لؤلوش کند لالائی

۶

شکر ز دهان تو برد شیرینی

قند از لب تو وام کند حلوائی

۷

ابروی تو است قبلهٔ هر مؤمن

زلف تو بود راهزن ترسائی

۸

از عشق تو دیوانه بود هر مجنون

سودای تو کرد فیض را سودائی

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۴۲۰

نظرات