فیض کاشانی

فیض کاشانی

شمارهٔ ۱۰۱

۱

می‏روم از بر امام طوف‏کنان به هر طرف

طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف

۲

در ره او رود سرم باز لقاش برخورم

این بشود زهی طرب آن بشود زهی شرف

۳

سعی من از برای او جان و دلم فدای او

مطلب من لقای او گرچه روم به هر طرف

۴

سر بنهم در این هوا جان بدهم در این هوس

به که بغیر از این شود عمر عزیز من تلف

۵

گر تو حیات جاودان می‏طلبی در این جهان

در ره خاندان به صدق جان بفشان و لا تخف

فیض اگر ز روی صدق در ره خاندان روی

بدرقه ره تو بس، دوستی شه نجف

تصاویر و صوت

نظرات