
فیض کاشانی
شمارهٔ ۱۰۳
۱
برای مهدی هادی بخوان شأن فراق
سرود حافظ شیراز در بیان فراق
۲
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
۳
رفیق خیل خیالم و هم عنان شکیب
قرین آتش هجران همقران فراق
۴
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید نیامد به سر زمان فراق
۵
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آسمان فراق
۶
کنون چه چاره که در هجر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
۷
بسی نماند که کشتیّ عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق
۸
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر میخورم ز خوان فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی بسی عنان فراق
نظرات