
فیض کاشانی
شمارهٔ ۱۱۴
۱
در توسل به جناب تو چه تدبیر کنم
چند در فرقت تو ناله شبگیر کنم
۲
آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
۳
در شب هجر تو مجموع پریشانی خویش
کو مجالی که یکایک همه تقریر کنم
۴
آن زمان کارزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش دل آرای تو تصویر کنم
۵
گر بدانم که وصال تو به جان دست دهد
دل و جان را همه در بازم و توفیر کنم
۶
جان ز من گر طلبی زود فشانم به رهت
ور تو سر خواهی حاشای که من دیر کنم
۷
دم مزن فیض ز دشواری هجران با من
چونکه تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
نظرات