
فیض کاشانی
شمارهٔ ۱۲۲
۱
مولای من بیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
۲
زانجا که فیض عام سعادت فروغ تست
بیرون شدن نمای ز ظُلمات حیرتم
۳
هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت
گر تو شفاعتم بکنی ز اهل رحمتم
۴
عرفان خاندان نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراث فطرتم
۵
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در شوق دیدن تو هواخواه غربتم
۶
دریا و کوه در ره و من خسته ضعیف
ای حضرت امام مدد ده به همتم
۷
دورم به صورت از در دولتسرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
فیضا تو را هوای نثار دلست و جان
در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم
نظرات