فیض کاشانی

فیض کاشانی

شمارهٔ ۱۴۰

۱

کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی

بیا که بی‌تو به جان آمدم ز غمناکی‏

۲

زمانه را نتوان دید بی‌امام زمان

فکیف حالک یا دهر! ایّ مولاکی‏

۳

ز خاک پای تو داد آبروی لاله و گل

چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی

۴

که را رسد که کند عیب دامن پاکت

که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی

۵

کسی چگونه ز وصف تو دم تواند زد

که سرّ صنع خدایی ورای ادراکی‏

۶

همیشه در نظری گرچه دوری از بر ما

ز وصل هجر تو هم شاکریم و هم شاکی

۷

رسوم شرع به تدریج از میان برداشت

فقیه جاهل و کاهل ز جهل بی‌‏باکی‏

۸

به قدر آنچه توانیم فیض می‏‌گوییم

۸

که زاد رهروان چستی است و چالاکی‏

تصاویر و صوت

نظرات