فیض کاشانی

فیض کاشانی

شمارهٔ ۱۴۴

۱

نامحرمان بسازید با جاهلی و پستی!

ای کوته آستینان تا کی دراز دستی‏

۲

با خارجی مگوئید حرف خروج قائم

بگذار تا بمیرد در عین خودپرستی

۳

قدر امام بشناس ورنه جهان سرآید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

۴

گو شیعه را تو خوش باش با ضعف ناتوانی

بیماری اندرین ره خوشتر ز تندرستی

۵

در مذهب تشیع غفلت ز حق گناه است

آری نشان این ره چالاکی است و چستی

۶

در غیبت امامت اجر عمل زیاد است

بس صبر کن تو ای فیض بر حالتی که هستی‏

خار از چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد

سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی

تصاویر و صوت

نظرات