
فیض کاشانی
شمارهٔ ۲۹
۱
برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است
ببین به جای که بنشستهای چه بیداد است
۲
به کام تا نرساند مرا هوای امام
نصیحت همه عالم به گوش من باد است
۳
اگرچه شوق حضورش خراب کرد مرا
مقام رتبه من زین خرابی آباد است
۴
حدیث سر نهان که او چراست نهان
دقیقه ایست که هیچ آفریده نگشاد است
۵
در انتظار توأم حرف خلد رفت از یاد
اسیر شوق تو از هر دو عالم آزاد است
منال فیض ز بیداد هجر دوست که دوست
تو را نصیب همین کرده است و این داد است
تصاویر و صوت

نظرات