
فیض کاشانی
شمارهٔ ۳۰
۱
بیا بیا که ز هجر تو کار دل زاریست
ز دست رفت دل و کار وقت دلداری است
۲
به آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است
۳
وصال او طلبیدن نه کار هر خامی است
بسوز ای دل اگر با منت سریاری است
۴
عبادت و ورع و زهد و علم میباید
به وصل او نرسد هر که زین هنر عاری است
۵
ولای آل پیمبر به قول ناید راست
هزار نکته در این کار و بار دینداری است
۶
بهر کجا که نسیمی وزد ز خاک درش
چه جای دم زدن از نافههای تاتاری است
لقای او چه شود گر به خواب فیض آید
زهی مراتب خوابی که به ز بیداری است
تصاویر و صوت

نظرات