فیض کاشانی

فیض کاشانی

شمارهٔ ۶۵

۱

لاف محبت او، بر قدسیان توان زد

از سوز شوقش آتش، در انس و جان توان زد

۲

بر آستان مهدی، گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی، بر آسمان توان زد

۳

گر دولت وصالش، خواهد دری گشادن

سرها بدین تخیل، بر آستان توان زد

۴

بر جویبار چشمم، گر سایه افکند دوست

بر خاک رهگذارش، آب روان توان زد

۵

عدلش چو رو نماید، ظلم و ستم بسوزد

بی‏حضرتش چکاری، بر ظالمان توان زد

۶

علم و کتاب و سنت، بی او چه ذوق بخشد

جام می مغانه، هم با مغان توان زد

۷

سبط رسول و قرآن، فهم درست و ایمان

چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد

یا رب به وصل مهدی بر فیض مرحمت کن

باشد که گوی دولت، با دوستان توان زد

تصاویر و صوت

نظرات