
فیض کاشانی
شمارهٔ ۶۹
۱
گفتم کیم به طلعت تو شادمان کنند؟
گفت آن زمان که وقت شود فکر آن کنند
۲
گفتم که چیست سرّ نهان بودن شما؟
گفت این حکایتی است که با نکتهدان کنند
۳
گفتم که جان دهند و رضای شما خرند
گفتا در این معامله کمتر زیان کنند
۴
گفتم ز گفتگوی شما شاد میشوم
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
۵
گفتم مسیح بهرچه آید ز آسمان؟
گفتا که اقتدا به امام زمان کنند
۶
گفتم چو از جهان بروم من چه سود از آن؟
گفتا که رجعتی است که پیر و جوان کنند
۷
گفتم که دوستان تو رجعت چرا کنند؟
گفتا که تا معاونت مستعان کنند
۸
گفتم همیشه فیض دعای تو میکند
گفت این دعا ملائک هفت آسمان کنند
تصاویر و صوت

نظرات