فیض کاشانی

فیض کاشانی

شمارهٔ ۸۴

۱

مهدی آخر زمان آید به دوران غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

۲

این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن

وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

۳

بی‏حضورش چند روزی دور گردون گر گذشت

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

۴

هان مشو نومید چون واقف نه‏ای ز اسرار غیب

باشد اندر پرده حکمت‏های پنهان غم مخور

۵

چون امید وصل او هر لحظه هست و ممکن است

در فراقش صبر کن با درد هجران غم مخور

۶

حال ما در فرقت پیغمبر و اولاد او

جمله می‏داند خدای حال گردان غم مخور

۷

فیض اگر سیل فنا بنیاد هستی برکند

کشتی آل نبی داری ز طوفان غم مخور

در جهان گر از حضورش دور باشی فیضیا

روز موعودش رسد دستت به دامان غم مخور

تصاویر و صوت

نظرات