
فیض کاشانی
شمارهٔ ۹۸
۱
در غم هجرانت ای مهدی گدازانم چو شمع
شب نشین در مسجد و محراب سوزانم چو شمع
۲
چند بیتی حافظ شیراز اینجا گفته است
گر بخوانم عالمی را زان بگریانم چو شمع
۳
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو خندانم چو شمع
۴
بیجمال عالم آرای تو روز من شب است
بی کمال خدمتت در عین نقصانم چو شمع
۵
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نور چشم
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
۶
همچو صبحم یک نفس باقیست بیدیدار تو
روی بنما مهدیا تا جان برافشانم چو شمع
۷
در شب هجران مرا پروانه نوری فرست
ورنه از شوقت جهانی را بسوزانم چو شمع
۸
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش شوقت گدازانم چو شمع
آتش مهر تو را فیضت عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
تصاویر و صوت

نظرات