فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۱۰۱

۱

گرنه خورشید فلک خاک نشین ره تست

پس چرا هر سحر افتاده به جولان‌گه تست

۲

هر کجا می‌گذری شعلهٔ آه دل ماست

هر طرف می‌نگری جلوه روی مه تست

۳

خاک درگاه تو سر منزل آسودگی است

نیک‌بخت آن سر شوریده که بر درگه تست

۴

دیده تا زلف و زنخدان تو را یوسف دل

گاه در گوشهٔ زندان و گهی در چه تست

۵

هیچم از کار دل غمزده آگاهی نیست

تا مرا آگهی از غمزهٔ کارآگه تست

۶

کاشکی خون مرا تیغ محبت می‌ریخت

بر سر خاک شهیدی که زیارت گه تست

۷

تو سهی سرو خرامان ز کجا می‌آیی

که دل و جان فروغی همه جا همره تست

تصاویر و صوت

نظرات