فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۱۲۴

۱

غمش را غیر دل سر منزلی نیست

ولی آن هم نصیب هر دلی نیست

۲

کسی عاشق نمی‌بینم و گر نه

میان جان و جانان حایلی نیست

۳

کی اش مجنون لیلی می‌توان گفت

کسی کافسانه در هر محفلی نیست

۴

کجا گردد قبول خواجهٔ ما

غلامی راکه بخت مقبلی نیست

۵

نشاطی هست در قربان گه عشق

که مقتولی ملول از قاتلی نیست

۶

شرابی خورده‌ام از جام طفلی

که در خم خانهٔ هر کاملی نیست

۷

من از بی حاصلی حاصل گرفتم

و زین خوش‌تر کسی را حاصلی نیست

۸

سر کوی عدم گشتم که آنجا

دو عالم را وجود قابلی نیست

۹

شدستم غرق دریایی که هرگز

غریقش را امید ساحلی نیست

۱۰

من و آن صورت زیبا فروغی

که این معنی به هر آب و گلی نیست

تصاویر و صوت

دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش م. درویش - فروغی بسطامی - تصویر ۷۰
دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش حسین نخعی - تصویر ۵۹

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۷/۰۸ - ۱۰:۵۸:۳۶
نشاطی هست در قزبانگه عشق که مقتولی ملول از قاتلی نیست