فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۱۵

۱

اگر مردان نمی بردند امتحانش را

نمی دانم که بر می‌داشت این بار گرانش را

۲

من بی‌چاره چون بوسم رکاب شه‌سواری را

که نگرفته‌ست دست هیچ سلطانی عنانش را

۳

فلک کار مرا افکند با نامهربان ماهی

که نتوان مهربان کردن دل نامهربانش را

۴

مرا پیوسته در خون می‌کشد پیوسته ابرویی

که نتواند کشیدن هیچ بازویی کمانش را

۵

کسی از درد پنهان آشکارا می‌کشد ما را

که نتوان آشکارا ساختن راز نهانش را

۶

مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردی

که دل گم کرده ام آنجا و می‌جویم نشانش را

۷

هنوزم چشم امید است بر درگاه او اما

به هر چشمی نمی‌بخشند خاکِ آستانش را

۸

چو ممکن نیست بوسیدن دهان یار نوشین لب

لبی را بوسه باید زد که می‌بوسد دهانش را

۹

چو نتوان در بر جانان میان بندگی بستن

کسی را بنده باید شد که می‌بندد میانش را

۱۰

گر آن ساقی که من دیدم بدیدی خضر فرخ پی

به یک پیمانه دادی نقد عمر جاودانش را

۱۱

چنان از دست بیدادش دل تنگم به حرف آمد

که ترسم بشنود سلطان عادل داستانش را

۱۲

خدیو دادگستر ناصرالدین شاه دین پرور

که حق بر دست او داده‌ست مفتاح جهانش را

۱۳

چو برخیزند شاهان جوان‌بخت از پی نازش

جهان پیر گیرد دامن بخت جوانش را

۱۴

فروغی چون به دل پنهان کنم زخم محبت را

مگر مردم نمی‌بینند چشم خون‌فشانش را

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد
۱۳۹۳/۰۶/۱۱ - ۱۵:۵۹:۲۸
با سلام . با عنایت به معنای مصرع دوم بیت هفتم باید {بهر} به { به هر } بدل گردد
user_image
فریدون قاسمی
۱۴۰۳/۰۳/۲۶ - ۰۴:۵۳:۰۵
استادان بزرگوار لطفا نظر بدهند که آیا من اشتباه میکنم یا مصرع اول بیت اول چیزی کم دارد؟!  آیا وزن این مصرع متفاوت از بقیه‌ نیست؟ متاسفانه هر جا که جستجو کردم به همین شکل نوشته شده بود. آیا این احتمال وجود ندارد که هنگام کتابت کلمه‌ای از قلم افتاده باشد؟ جسارتاً اگر مثلا کلمه‌ی «رنج» را بعد از «نمی‌بردند» بگذاریم، وزن و معنی صحیح‌تر نخواهد بود؟ به این صورت: اگر مردان نمی‌برند رنج امتحانش را / نمی‌دانم که برمی‌داشت این بار گرانش را.