
فروغی بسطامی
غزل شمارهٔ ۲۷
۱
تا لعل تو باده داده یاران را
بس توبه شکسته توبه کاران را
۲
خواهی نرسی به ناامیدیها
نومید مکن امیدواران را
۳
سر پنجهٔ عشقت از سر کینه
بر خاک نشانده تاج داران را
۴
رحمانی خویش را چه خواهی کرد
رحم ار نکنی گناهکاران را
۵
تنها نه مرا به یک نظر کشتی
کشتی به نگاه صد هزاران را
۶
تا بر لب جام مینهادی لب
می نشاه فزود میگساران را
۷
بنمای چو ماه نوخم ابرو
بگشای دهان روزه داران را
۸
جمعیت طرهٔ پریشانت
بردهست قرار بیقراران را
۹
نسرین رخ و بنفشه خطت
بی رنگ نموده نوبهاران را
۱۰
آه دل و اشک دیدهام دارد
خاصیت برق و فیض باران را
۱۱
یک عمر فروغی از غمت جان داد
تا یافت مقام جانسپاران را
نظرات