فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۲۹

۱

دادیم به یک جلوهٔ رویت دل و دین را

تسلیم تو کردیم هم آن را و هم این را

۲

من سیر نخواهم شدن از وصل تو آری

لب تشنه قناعت نکند ماء معین را

۳

میدید اگر لعل تو را چشم سلیمان

می‌داد در اول نظر از دست نگین را

۴

بر خاک رهی تا ننشینی همهٔ عمر

واقف نشوی حال من خاک نشین را

۵

بر زخم دلم تازه فشاند نمکی عشق

وقتی که گشایی لب لعل نمکین را

۶

گر چین سر زلف تو مشاطه گشاید

عطار به یک جو نخرد نافهٔ چین را

۷

هر بوالهوسی تا نکند دعوی مهرت

ای کاش بر آری زکمر خنجر کین را

۸

در دایرهٔ تاج‌وران راه ندارد

هر سر که به پای تو نسایید جبین را

۹

چون باز شود پنجهٔ شاهین محبت

درهم شکند شه پر جبریل امین را

۱۰

روزی که کند دوست قبولم به غلامی

آن روز کنم خواجگی روی زمین را

۱۱

گر ساکن آن کوی شود جان فروغی

بیرون کند از سر هوس خلد برین را

تصاویر و صوت

دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش حسین نخعی - تصویر ۳۶
دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش م. درویش - فروغی بسطامی - تصویر ۵۷

نظرات

user_image
جعفر مصباح
۱۳۹۱/۰۷/۰۹ - ۱۷:۳۹:۵۳
من سر نخواهم شد نرا به من سیر نخواهم شدن تصحیح کنیدبا تشکر
user_image
سیدمسعود
۱۳۹۷/۰۹/۲۲ - ۱۴:۲۰:۲۳
لطفا بیت دوم را اصلاح فرمائید می سیر نخواهم شد ...کلمه سیر را اصلاح نمائید
user_image
کامیار فرقان پرست
۱۳۹۹/۰۲/۰۵ - ۱۹:۵۵:۲۹
قبلا هم عزیزان نوشته اند در بیت دوم‌ کلمه سیر را به اشتباه سر نوشته اید لطفا در شعر تصحیح فرمایید.