فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۳

۱

به جان تا شوق جانان است ما را

چه آتش‌ها که بر جان است ما را

۲

بلای سختی و برگشته بختی

از آن برگشته مژگان است ما را

۳

از آن آلوده دامانیم در عشق

که خون دل به دامان است ما را

۴

حدیث زلف جانان در میان است

سخن زان رو پریشان است ما را

۵

چنان از درد خوبان زار گشتیم

که بیزاری ز درمان است ما را

۶

ز ما ای ناصح فرزانه بگذر

که با پیمانه پیمان است ما را

۷

ز بس خو با خیال او گرفتیم

وصال و هجر یکسان است ما را

۸

سر کوی نگاری جان سپردیم

که خاکش آب حیوان است ما را

۹

شبی بی روی آن مه روز کردن

برون از حد امکان است ما را

۱۰

گریبان تو تا از دست دادیم

اجل دست و گریبان است ما را

۱۱

به غیر از مشکل عشقش فروغی

چه مشکل‌ها که آسان است ما را

تصاویر و صوت

نظرات