فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۳۲۹

۱

جانی که خلاص از شب هجران تو کردم

در روز وصال تو به قربان تو کردم

۲

خون بود شرابی که ز مینای تو خوردم

غم بود نشاطی که به دوران تو کردم

۳

آهی است کز آتشکدهٔ سینه برآمد

هر شمع که روشن به شبستان تو کردم

۴

اشکی است که ابر مژه بر دامن من ریخت

هر گوهر غلتان که به دامان تو کردم

۵

صد بار گزیدم لب افسوس به دندان

هر بار که یاد لب و دندان تو کردم

۶

دل با همه آشفتگی از عهده برآمد

هر عهد که با زلف پریشان تو کردم

۷

در حلقهٔ مرغان چمن ولوله انداخت

هر ناله که در صحن گلستان تو کردم

۸

یعقوب نکرد از غم نادیدن یوسف

این گریه که دور از لب خندان تو کردم

۹

داد از صف عشاق جگرخسته برآمد

هرگه سخن از صف زده مژگان تو کردم

۱۰

تا زلف تو بر طرف بناگوش فرو ریخت

از هر طرفی گوش به فرمان تو کردم

۱۱

تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا

صاحب نظران را همه حیران تو کردم

۱۲

از خواجگی هر دو جهان دست کشیدم

تا بندگی سرو خرامان تو کردم

۱۳

دوشینه به من این همه دشنام که دادی

پاداش دعایی است که بر جان تو کردم

۱۴

زد خنده به خورشید فروزنده فروغی

هر صبح که وصف رخ رخشان تو کردم

تصاویر و صوت

دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش م. درویش - فروغی بسطامی - تصویر ۲۰۷

نظرات

user_image
پدرام باستانی پور
۱۳۸۹/۰۱/۲۵ - ۰۲:۵۷:۴۵
صحیح این مصرع این چنین است:خون بود شرابی که ز مینای تو خوردم
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
نوا
۱۳۹۷/۰۲/۰۷ - ۱۸:۵۳:۱۳
استاد محمدرضا شجریان این غزل رو در کاری تحت عنوان *جوانی* در سه گاه بینهایت زیبا اجرا کردن.
user_image
غلامحسین مرادی قره قانی
۱۳۹۷/۰۹/۰۴ - ۱۱:۴۷:۲۴
باسلام خانم هایده این غزل را در مایه افشاری اجرا کرده است
user_image
مرتضا
۱۳۹۹/۰۱/۱۳ - ۰۱:۱۴:۴۸
هایده این غزل رو فوق العاده خونده که توصیه می کنم حتما دوستان گوش بدهند و لذت ببرند.