فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۳۵

۱

غرق مهر شاه دیدم آفتاب و ماه را

دوست دارند این دو کوکب ناصرالدین شاه را

۲

آن شهنشاهی که نیکی کرد با خلق زمین

تا به طاق آسمان زد قبه خرگاه را

۳

گوهر درج سعادت اختر برج شرف

آن که اقبالش بلندی می‌دهد کوتاه را

۴

ناگهان از خدمتش قومی به دولت می‌رسند

کی به هر کس می‌دهند این دولت ناگاه را

۵

قصدش از شاهی به غیر از نیک‌خواهی هیچ نیست

چون نخواهند اهل دل این شاه نیکو خواه را

۶

دوستان شاه را در عین شادی دیده‌ام

چرخ تا برکنده بهر دشمنانش چاه را

۷

تیغ کج بر دست او داده‌ست قهر ذوالجلال

تا به راه راست آرد مردم گمراه را

۸

پادشاهان از جلال و جاه دارند افتخار

مفتخر از شخص او بنگر جلال و جاه را

۹

تاجداران از سریر و گاه دارند اعتبار

معتبر از ذات او بنگر سریر و گاه را

۱۰

کی به ایوان رفیعش دست کیوان می‌رسد

تا نبوسد پای کمتر حاجب درگاه را

۱۱

ظل یزدانش نمی‌خواندندی ابنای زمان

گر به او یزدان نمی‌دادی دل آگاه را

۱۲

تا فروغی چشمش از نور الهی روشن است

کی رها سازد ز کف دامان ظل الله را

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۸۹/۱۰/۱۵ - ۱۹:۲۹:۱۱
بیت ششم مصرع دوم داست به راست تصحیح گردد
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
میثم
۱۳۹۰/۱۲/۲۶ - ۱۲:۴۲:۰۹
واقعا نمی دونم چطور میشه یک نفر خودش رو به شاه بفروشه و ادعای خداخواهی هم بکنه. اون هم شاهانی که احوالشون کاملا معلومه. هواپرستی و شاه پرستی با خداپرستی نمی خونه
user_image
احمد
۱۳۹۵/۱۱/۱۹ - ۰۷:۴۳:۰۵
میثم جان برای سوال شما جوابهای زیادی وجود دارد. اما جواب کوتاه من به شما این است: "سخت نگیر"
user_image
علی قاسمی
۱۴۰۱/۱۲/۲۳ - ۱۷:۵۵:۴۹
این شهر به دستور و با هزینه ی معشوقه ی معروف ناصرالدین شاه جیران سروده شد تا جبران خاتون تجریشی در خلوت شاهانه قربان صدقه ی ضلالله برند ..