فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۳۸۱

۱

بخت سیه به کین من، چشم سیاه یار هم

حادثه در کمین من، فتنهٔ روزگار هم

۲

از مژه ترک مست من صف زده بر شکست من

کار بشد ز دست من، چارهٔ نظم کار هم

۳

ساقی از این مقام شد، صبح نشاط شام شد

خواب خوشم حرام شد، بادهٔ خوش‌گوار هم

۴

تار طرب گسسته شد، پای طلب شکسته شد

راه امید بسته شد، چشم امیدوار هم

۵

طایر تیر خورده‌ام، ره به چمن نبرده‌ام

فصل خزان فسرده‌ام، موسم نوبهار هم

۶

زهر ستم چشیده‌ام، بار الم کشیده‌ام

رنج فراق دیده‌ام، محنت انتظار هم

۷

ای زده راه دین من، شاهد دل نشین من

چشم تو در کمین من، غمزهٔ جان شکار هم

۸

شاد ز تو روان من، زنده به بوت جان من

ذکر تو بر زبان من، مخفی و آشکار هم

۹

ای بت دل پسند من، هر سر موت بند من

کاکل تو کمند من، طرهٔ تاب دار هم

۱۰

لعل تو برق خرمنم زلف تو طوق گردنم

وه که به فکر کشتنم، مهره فتاده، مار هم

۱۱

دوش فروغی از مهی یافته جانم آگهی

کز پی او به هر رهی دل بشد و قرار هم

تصاویر و صوت

دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش حسین نخعی - تصویر ۱۷۲
دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش م. درویش - فروغی بسطامی - تصویر ۱۹۶

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۰۱/۱۸ - ۰۱:۲۹:۰۸
ای بت دل پسند من، "هر سرت" موت بند من --> ای بت دل پسند من، "هر سر" موت بند من
user_image
علیرضا
۱۳۹۶/۰۲/۰۷ - ۱۱:۲۲:۲۷
لذت بردم
user_image
بیگانه
۱۳۹۷/۰۱/۱۳ - ۱۴:۰۹:۵۳
واااااااااااااااااااااو!!!!!!! خدااااااااای من!!!! فووووووق العاده ،فوووووووووووق العاده!!! محشر بود! کم تر شعری خونده بودم که تا این حد هر واژه ای بجه و عالی باشه... بی نظیر... همین.
user_image
یعقوب زارع ندیکی
۱۳۹۹/۰۲/۱۹ - ۰۹:۳۸:۱۵
لعل تو برق خرمنم زلف تو طوق گردنموه که به فکر کشتنم، مهره فتاده، مار همدر این بیت، از نظر فنون ادبی، آرایه لف‌ونشر و استعاره مکنیه را با هم می‌بینیم رو می‌بینیم که تصویر بسیار زیبایی ایجاد کرده است. لعل در مصراع اول همان لب است که به سبب سرخی زیاد مثل صاعقه است که در خرمن زندگی شاعر افتاده است.در مصراع دوم مهره، همان مهره‌ی مار است که استعاره از لب معشوق است. مهره مار باید اصولا باید باعث نجات و شفا باشد ولی باعث هلاکت شاعر می‌شود. مار هم استعاره از موی معشوق است که بنا به ذات خویش، کُشنده است. در مجموع هم‌زمان؛ صاعقه و طناب دار و مهره‌ی مار و خود مار، دمار از روزگار شاعر در می‌آورند.