فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۴۲۶

۱

مژگان مردم افکن، چشمان کافرش بین

هر گوشه صد مسلمان، مقتول خنجرش بین

۲

خون ستم کشان را بر خود حلال کرده

خون خواریش نظر کن، طبع ستمگرش بین

۳

با یک جهان صباحت چندین ملاحتش هست

اقلیم آن و این را یک جا مسخرش بین

۴

گر سایبان سنبل بر فرق گل ندیدی

بر سر ز جعد مشکین چتر معنبرش بین

۵

من از سیاه بختی آورده رو به دیوار

وان زلفکان زنگی بر روی انورش بین

۶

با بخت سرنگونم الفت گرفته زلفش

افسون عشق بنگر، مار نگون سرش بین

۷

تا قلب عاشقان را تسخیر خود نماید

از صف کشیده مژگان صفهای لشکرش بین

۸

گر شام تیره خواهی صبح دمیده بینی

از طرهٔ شب آسا تابنده منظرش بین

۹

جان از جدایی او تسلیم کن فروغی

امروز اگر ندیدی فردای محشرش بین

تصاویر و صوت

دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش م. درویش - فروغی بسطامی - تصویر ۲۱۵
دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش حسین نخعی - تصویر ۱۹۱

نظرات