
فروغی بسطامی
غزل شمارهٔ ۴۳۸
۱
ساقی دل نرگس شهلای تو
مستی جان از می مینای تو
۲
ای ز سر زلف چلیپای تو
اهل جنون سلسله در پای تو
۳
سینه نهادم به دم تیغ عشق
دیده گشادم به تماشای تو
۴
چیست بلای دل صاحبدلان
جلوهٔ بالای دل آرای تو
۵
سرو کند با همه آزادگی
بندگی قامت رعنای تو
۶
باختهام از پی یک بوسه جان
یافتهام قیمت کالای تو
۷
پرده برانداز که نتوان نمود
قطع نظر از رخ زیبای تو
۸
پا نکشم از سر کوی امید
تا ندهم جان به تمنای تو
۹
جان فروغی نرسد بر مراد
تا نرود بر سر سودای تو
تصاویر و صوت

نظرات